ته خط

همیشه آخر خط ..............

ته خط

همیشه آخر خط ..............

باران

یکی از زیبایی های بهار یارون هست که من و بی اختیار می بره به سوم دبستان و شعر زیبای 

باز باران  با ترانه   با گوهرهای فراوان  می خورد بر بام خانه   یادم آرد  ......

ولی بعد از بارون رو اصلا دوست ندارم.

 همه می دونیم مقدار بارش باران تو کشورهای اروپایی خیلی بیشتر از کشور ماست. ولی وقتی اونجا بارون می آد هرچقدر هم شدید باشه خیابونها نمی گم اصلا با آب گرفتگی مواجه نمی شن ولی به صورت خیلی محدودی آب توشون جمع میشه که بلافاصله بعد از قطع بارون برطرف می شه و اثری ازش نمیمونه. ولی شهرهای ما چی از این آب گرفتگیها که بیشتر اوقات چندین ساعت بعد از بارش هم ادامه داره و موجب سختی عبور و مرور حتی ماشینهام میشه بگذریم منظره شهر است بعد از فروکش کردن این آبها. زباله ها که همون دلیل اصلی انسداد آبروها هستند با آب بالا میان و بعد از پایین اومدن سطح آب، روی همه معابر رو می پوشونن. متاسفانه هم ربط زیادی به شهرداری یا دولت نداره که با فحش دادن تو محافل دلمونو خنک کنیم و بذاریم پای بی عرضگی اونها. متاسفانه ریط مستقیم موضوع به سطح شعور جامعه و فرهنگ مدنیت ساکنینش داره. به اینکه بابا این جویها درسته که با اصول شهرسازی مطابقت ندارن ولی اگه تمیز باشن و به جای زباله دونی یا فاضلاب استفاده نشه و آب تمیز توشون جریان داشته باشه می تونه طبیعت و زیبایی رو بیاره داخل شهر و محلات خاکستری و بی روح ما.بابا این شهرای ما بالاخره یه عده مامور دارن که وظیفشونه زباله های ما رو از در خونمون بگیرن (البته اگه امر بفرمایین میان از آشپزخونتون هم بر میدارن ولی شما خودتون فکر نمی کنم زیاد خوشتون بیاد). پس ما چرا باید سطلمونو بیاریم خالی کنیم تو این جوبها یا چرا باید وقتی بچمون پفکش رو تموم کرد و پاکتش رو به همون نشون داد که چیکارش کنم(مثل وقتی که تو خونس) ازش بگیریم و بندازیم تو جوب؟! و چراهای بی پاسخ دیگه ای که منجر می شه به وضعیت کنونی شهرای ما.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد