ته خط

همیشه آخر خط ..............

ته خط

همیشه آخر خط ..............

خانوم

کاش فصل آخرش رو نمی خوندم .

تعداد رمانهیی که طول زندگیم خوندم به تعداد انگشتهای دستم هم نمیشه.زیاد اهلش نیستم البته این چندتایی هم که خوندم با ولع خوندم. هفته پیش دختر عموم رمان «خانوم» مسعود بهنود رو بهم هدیه داد. جمعه از سر بی حوصلگی ورقش زدم اولش چنگی بدل نمیزد ولی برا فصل دومش دو شب تا صبح بیدار موندم تا تمومش کنم. واقعا جذاب بود ولی کاش امشب که فصل سومش که همش ۲۰-۳۰ صفحه بیشتر نمی شه رو نمی خوندم.  نمی دونم چه جوری دلش اومده اینطوری آب ببنده به رمان به این جذابی. کاش این کارو نمی کرد. اگه کسی می شناسدش بهش بگه. هر چی فکر می کنم دلیلی نمی بینم که چرا اینو شبیه رمانهای چیپ و کوچه بازاریش کرده! حیف!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد